بگو تمام تـــــــــو مال مــــن است
دلــــــــم میخواهد
حســـادت کنم به خـــــــودم...
ﻣــﯽ ﺩﺍﻧـــﯽ…
ﺍﮔـــﺮ ﻫﻨﻮﺯ ﻫﻢ ﺗﻮﺭﺍ ﺁﺭﺯﻭ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ
ﺑﺮﺍﯼ ِ ﺑـﯽ ﺁﺭﺯﻭ ﺑﻮﺩﻥ ِ ﻣﻦ ﻧﯿﺴﺘـــ !
ﺁﺭﺯﻭﯾــﯽ ﺯﯾﺒـــﺎﺗــﺮ ﺍﺯ ﺗـــ ــــﻮ ﺳــﺮﺍﻍ ﻧﺪﺍﺭﻡ ...
به خاطر تو خورشید را قاب می کنم و بر دیوار دلم می زنم
به خاطر تو اقیانوس ها را در فنجانی نقره گون جای می دهم
به خاطر تو کلماتم را به باغهای بهشت پیوند می زنم
به خاطر تو دستهایم را آیینه می کنم و بر طاقچه یادت می گذارم
به خاطر تو می توان از جاده های برگ پوش و آسمانهای دور دست چشم پوشید
به خاطر تو می توان شعله تلخ جهنم را
چون نهری گوارا نوشید
به خاطر تو می توان به ستاره ها محل نگذاشت
به خاطر روی زیبای تو بود
که نگاهم به روی هیچ کس خیره نماند
به خاطر دستان پر مهر و گرم تو بود
که دست هیچ کس را در هم نفشردم
به خاطر حرفهای عاشقانه تو بود
که حرفهای هیچ کس را باور نداشتم
به خاطر دل پاک تو بود
که پاکی باران را درک نکردم
به خاطر عشق بی ریای تو بود
که عشق هیچ کس را بی ریا ندانستم
به خاطر صدای دلنشین تو بود
که حتی صدای هزار نی روی دلم ننشست
عزیزم...
عشق را در تو ، تو را در دل ، دل را در موقع تپیدن
وتپیدن را به خاطر تو دوست دارم
من غم را در سکوت ، سکوت را در شب ، شب را در بستر
وبستر را برای اندیشیدن به خاطر تو دوست دارم
من بهار را به خاطر شکوفه هایش
زندگی را به خاطر زیبایی اش و زیباییش را
به خاطر تو دوست دارم
هی کافه چی . . . روی میزها شعر بنویس، اینجا طعم دلتنگی ها از قهوه هم تلخ تر است . . . !
سلام.
خیلی دلم برات تنگ شده بود.بیشتر از همیشه....
این چند روز دوری ازت خیلی برام سخت تر از همیشه گذشت و خدا روشکر که گذشت...
ندیدنت قبلا برام خیلی سخت بود ولی تازگیا ندیدنت یه بغض سنگین میشه ته گلوم که فقط با دیدنت برطرف میشه و یا حداقل شنیدن صدات...
صدایی که آرامبخش ترین صدا بوده و هست برام توی سخت ترین لحظات...
دلم نگاهی رو میخواد که همیشه امید و شادی رو برام معنا می کرد و امروز هم اون صدا و هم اون نگاه قسمتم شد...
روزایی که قراره ببینمت از شب قبلش ذوق دارم...
شب دیر خوابم می بره و البته صبحش زودتر از همیشه بیدار میشم.تا موقعی که میام پیشت کلی ذوق دارم واین ذوق تبدیل به لبخندی
میشه که با اولین نگاه به صورت قشنگت رو لبام نقش می بنده
ماه من...
وقتی کنارتم وقتی نگاهم توی چشمای قشنگت گره می خوره و وقتی باهام حرف می زنی تو یه دنیای دیگه هستم انگار...
دنیایی که فقط خودم و خودت اونجاییم و یه خدای مهربون که مواظب و نگهدارمونه...
امروز وقتی از ماشین پیاده شدی قلبم زودتر از من دیدت و پرکشید طرف تو...
وقتی لبخندتو دیدم تو دلم از داشتن و البته عاشق بودن نسبت به تو خوشحال شدم و الان خداروشکر میکنم که توی قلبم عشق به تو
فوران می کنه...
و باز دستای مهربونی که من درحسرت بوسیدنشم...
دستایی که همیشه برام یادگاری از مهر و محبت وعشق بوده وهست...
دلم میخواد یه روزی دستای قشنگتو تو دستم بگیرم ببوسمشون و بزارم روی چشمام...
دست نیافتنی نیست دستان محبت تو چون من تو رو از خودم می دونم همینطور دستاتو...
عزیزم...
امروز هم تکرار قشنگ با تو بودن و تکرار قشنگ تر لبخند های تو منو مسافر ابرها کرد و درست در همون لحظاتی که تو با من حرف می زدی
من غرق درنشاط و آرامشی که حضور تو بهم می داد بودم...
قشنگ ترین و بهترین لحظات عمرم در کنار تو رقم خورده و خواهد خورد ...
دوست دارم وقتی کنارت هستم سرمو بزارم روی پاهات و تو باهام حرف بزنی مثل ...حیف که فعلا نمیشه...
کاش امروز تموم نمی شد...
کاش هر روز و هر روزبیشتر از امروز پیشم بودی و باهام حرف می زدی...
نیاز من به تو،به دیدن چهره زیبا و شنیدن صدای گرم و ارامبخش تو نیاز یک روز و دو روز نیست نیاز ابدی است...
مثل ماهی هستم که فقط درآب زنده است و بدان عزیزم که تو دریای منی...زلال و پاک و بی کران...
دریای من ،ماهی کوچولوی تو به عشق وجودت و به امید بودنت زنده است .پس باش همیشه و البته خوشحالم که همیشه بودی و هستی
خواهی بود.
همیشه از منتظر تو بودن ،منتظر پیام تو بودن و...لذت می برم لذت توام با سختی...
سختی که بهای عشق است و این بها را من با لذت به جان می خرم چون امید دارم تو مال منی و دیر یا زود معنای واقعی همه سختی های
منتظر بودن را می فهم...
عزیز من...
وقتی کنارم هستی ثانیه ها به سرعت نور می گذرند ولی وقتی که قرار است ازت دورشوم تا دیداری دوباره هرثانیه اندازه یک روز سخت میگذرد...
امروز هم زودتر از اان چیزی که فکرش را می کردیم گذشت و باز انتظار...
انتظار شیرین و لی سخت که این روزها بیشتر از قبل سراغم می آید...
این روزها کم دارمت ....
عشق من و جان من...
دوستت دارم به تکرار همه دوستت دارم هایی که عاشقان دنیا به معشوقشان گفتنه اند...
عاشقتم به تکرار همه عشق عاشقان دنیا نسبت به معشوقشان...
و میخواهمت به تکرار همه خواستن های عاشقان دنیا از معشوقشان...
امروز رو بایاد تو و با فکر کردن به آینده ای نزدیک برای با توبودن ،گذراندم و من خوشحالم...
خوشحال که درست است که کنارم نیستی ولی یاد تو ،یاد خاطرات شیرین با توبودن و...آرامش دل بی قرارم است در دقایق بی قراری...
خوشحال از عشق ابدی نسبت به تو ...
خوشحال از وجود تو ...
ازت ممنونم که اومدی و دل بی قرار که تازگی ها خیلی بیشتر از قبل بی قراری می کنه کمی آروم کردی...
اینا هم تقدیم به گلم...
خودت گلی عزیزم...عمرت مثل گل نباشه...
وقــتی کنـــارمــی
جــــایــی بــرای ،هیــچ شتـابـی نـیست ..
مقــــصـد
همـــــین حضــــــور ِ مـــن و تــــوسـت …!
پـــــله ها را بالا رفتم
پــــــــایین آمدم
عــــــــــطرت یک جا بند نمی شود...
الان عشقم تو راهه...
سفر به خیر وسلامت مسافر عزیز من ...
امیدوارم لحظات خوب وخوشی در این سفر داشته باشی.
مواظب خودت باش عزیزم...
دلم برات تنگ شده
سلام.
چه قدر خوشحالم. می دونی چرا؟
چون از یه درد بزرگ راحت شدم.دردی که هرچند یک روز بیشتر راحتم نمیذاره و از فردا میاد سراغم دوباره ،ولی خوشحالم.
خوشحالم بعد از 17روز سخت تونستم دوباره ببینمت.
البته دیدن با تمام وجود...
دیدن همراه با استشمام بوی تنت که کم از بوی بهشت نداره برام...
چه قدر نگفتنی و وصف نشدنیه حضور در کنار تو...
چه قدر خواستنی و دوست داشتنیه زل زدن به چشمان قشنگ تو...
چه قدر باورنکردنیه حس قشنگی که نشستن در کنار تو بهم دست میده...
شاید اگر جای من باشی بهتر بهمی چی میگم .
دنیای من کنارم بود امروز و من اندازه دنیا آرامش داشتم و احساس خوشبختی می کردم.
البته من از وقتی تو رو تو قلبم دارم هم آرامش دارم هم احساس خوشبختی می کنم.
امروز یه مهر دیگه روی برگه خوشبختی های من خورد....
امروز بعد از مدت ها که دیدمت.کنارت نشستم نگاهت کردتم بیشتر فهمیدم که چقدر کم دارمت...چقدر نیاز دارم بهت...
دوست دارم همیشه پیشم باشی.من فقط نگاهت کنم و ....
کاش میشد دستاتو ...
از امروز گردنبندت نماینده منه ،یه لحظه هم از خودت جداش نکن...
مثل انگشتری که یادآور همه خاطرات قشنگ با توبودنه برای من...
بابت امروز،بابت مهربونی هات ،بابت هدیه هات،بابت بودنت ،بابت همه چیز ازت ممنونم...
برات آرزوی سلامتی و سعادت و موفقیت دارم عزیزم.
دوستت دارم...
صورتت سس مالی شد آیا؟
بازم که ریختی رو لباست...
لباس امروزت هم خیلی قشنگ بود مثل همیشه...
شانس آوردی خیست نکردم.دلم نیومد...
ممنون که اومدی...
تقدیم به بهترین دختر دنیا و امید حیات من
با آرزوی بهترین و برترین ها برای فرشته زندگیم . . .
خداوند لبخند زد
دختر آفریده شد!
لبخند خدا روزت مبارک
برات بهترین ها رو آرزو دارم...
هنوز هم باید طاقت بیارم...
می دونی شد چند روز ؟
فدای سرت....
تو لبخند بزن
تو شاد باش
تو ... من باش
منتظرت می مونم...
اصلا این انتظار قشنگه
دلم برات تنگ شده مثل همیشه...
دوستت دارم ...م
توی این گرما ،هوای نبودنت عجیب سرده...
وقتـی دلتنگــ هستمــ
چـِقدر ظـآلم مـےشَوم...
حتـّی نمیخواهمــ لحظه اے پیشِ خودتــ بـآشی...
وقتی کادوهای قشنگی که برای تولدم بهم دادی رو نگاه می کنم
دلم بیشتر هواتو می کنه...
اگه گفتی شد چند روز؟
بعضی هارا هرچقدر هـم که بخواهی ؛“تمام” نمی شوند.
همش به آغوششان بدهکار میمانی !
سکوتشان خالی میکند دل آدم را …
آرامش صدایشان را کم می آوری !
هر دم هر لحظه “کم” می آوریشان …
آخ که چقدر کم دارمت...
باهم که قدم میزنیم ...حسودی اش میشود آفتاب .
چرا که هیچگاه قدم نزده است با ماه !
اما من ....
با ماه زندگی ام قدم زده ام ...