خدا " تو " را که می آفرید
حواسش
پرت آرزو های من بود !
شدی همه آرزوی من....
دوستت داررممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
خدا " تو " را که می آفرید
حواسش
پرت آرزو های من بود !
شدی همه آرزوی من....
دوستت داررممممممممممممممممممممممممممممممممممممم
سلام نازنینم...
ببخش یه کم دیر اومدم
اول بابت پست قبلی ازت ممنونم و امیدوارم لیاقت مهربونیهاتو داشته باشم.
روزی که قرار بود ببینمت آسمون هم خیلی قشنگ تر از همیشه بود انگار اونم شاد بود مثل من...
از صبح دلم پر میزد برات و واقعا بعد از مدت ها مریضی و بی حالی دیدن تو می تونستم سرحالم بیاره که آورد...
از دور دیدمت با لبخند ناز همیشگی که دلیل آرامش من میشه و دوست دارم همیشه این لبخند رو لبات باشه...
باهم قدم زدیم و من بازهم از این که یه بار دیگه تونسته بودم کنارت باشم خوشحال بودم ...
امیدوارم این باهم بودنمون تا ابد ادامه داشته باشه...
وقتی حرف می زدی نگام به صورتت بود و چقدر دوست داشتنی تر شده بودی از همیشه...
هرچند صدات نشون می داد که هنوز خوب نشده بودی ولی انرژی وجود تو بیش از این حرفاست و من دوست دارم روز به روز شادتر و پر انرژی تر باشی. بگو چشم
دقایق با توبودن هرچند به ظاهر کم بود ولی لذتش هنوز هم باهامه و من این لذت همراه با دلتنگی رو خیلی دوست دارم
عاششششششششششششششقتم
بابت کادوی قشنگت هم ممنونم و ممنونم که اجازه دادی ببینمت.
برات بهترین ها رو آرزوو می کنم بهترین من