تولد یک نفس...

 

 بوسهبوسهبوسهبوسهبوسهبوسهبوسهبوسهبوسهبوسهبوسهبوسهبوسهبوسهبوسهبوسهبوسهبوسهبوسهبوسهبوسه

 

گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد

و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض

تا بیاید از راه ، از خم پیچک نیلوفرها

روی موهای سرت بنشیند

یا که از قطره آب کف دستت بخورد

گاه یک سنجاقک

همه معنی یک زندگی است

تولدت مبارک سنجاقک زیبای من

 

 

الفبا برای سخن گفتن نیست / برای نوشتن نام توست اعداد

پیش از تولد تو به صف ایستاده اند

تا راز زاد روز تو را بدانند

 تولدت مبارک

 


يک تکه بلور از جنس حضور / يک ياس سپيد از رنگ اميد  

با هرچي وفاست از سوي خدا / همه تقديم تو باد

عزيزم امروز قشنگ ترين روز زندگيمه

 

فدایی

روز تولدت شد و نیستم اما کنار تو

کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو

درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم

بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم

میخوام برات تو رویاهام جشن تولد بگیرم

از لحظه لحظه های جشن تو خیالم عکس بگیرم

من باشم و تو باشی و فرشته های آسمون

چراغونی جشنمون، ستاره های کهکشون

به جای شمع میخوام برات غمهات و آتیش بزنم

هر چی غم و غصه داری یک شبه آتیش بزنم

تو غمهات و فوت بکنی منم ستاره بیارم

اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بکارم

کهکشونو ستاره هاش دریاو موج و ماهیاش

بیابونا و برکه هاش بارون و قطره قطره هاش

با هفت تا آسمون پر از گلای یاس ومیخک

با ل فرشته ها و عشق و اشتیاق و پولک

عاشقتو یه قلب بی قرار و کوچک

فقط می خوان بهت بگن :.

.

.

.

.      تولدت مبارک عزیزم

 

 

                                               

 
 
 

 

روز تولد تو ستاره ها دمیدند

پرستوهای عاشق به خونشون رسیدند

روز تولد تو بخت من از راه رسید

نیمه جونی،جون گرفت تشنه به دریا رسید

تکرار حرفهای منی مثل سرود زندگی

عشقت شده برای من بود و نبود زندگی

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

امروز خورشید درخشان‌تر است

و آسمان آبی‌تر

نسیم زندگی را به پرواز می‌کشد

و پرنده آواز  جدید می‌سراید

امروز بهاری دیگر است

در روز تولد مهربان‌ترین

در میلاد کسی که  چشمانم با  حضورش بارانی است

امروز را شادتر خواهم بود

و دلم را به میهمانی آسمان خواهم برد

جشنی برای میلادت بر پا خواهم کرد

تمامی گلها و سبزه‌ها در میهمانی ما خواهند سرود

ای مهربان‌ترین

روزهای زندگی هر روز گوارا باد

 

 

 

گاه یک سنجاقک به تو دل می بندد

و تو هر روز سحر می نشینی لب حوض

تا بیاید از راه ، از خم پیچک نیلوفرها

روی موهای سرت بنشیند

یا که از قطره آب کف دستت بخورد

گاه یک سنجاقک

همه معنی یک زندگی است

تولدت مبارک سنجاقک زیبای من

 

 

الفبا برای سخن گفتن نیست / برای نوشتن نام توست اعداد

پیش از تولد تو به صف ایستاده اند

تا راز زاد روز تو را بدانند

تولدت مبارک

 


يک تکه بلور از جنس حضور / يک ياس سپيد از رنگ اميد

با هرچي وفاست از سوي خدا / همه تقديم تو باد

عزيزم امروز قشنگ ترين روز زندگيمه

 

فدایی

روز تولدت شد و نیستم اما کنار تو

کاشکی می شد که جونمو هدیه بدم برای تو

درسته ما نمیتونیم این روز و پیش هم باشیم

بیا بهش تو رویامون رنگ حقیقت بپاشیم

میخوام برات تو رویاهام جشن تولد بگیرم

از لحظه لحظه های جشن تو خیالم عکس بگیرم

من باشم و تو باشی و فرشته های آسمون

چراغونی جشنمون، ستاره های کهکشون

به جای شمع میخوام برات غمهات و آتیش بزنم

هر چی غم و غصه داری یک شبه آتیش بزنم

تو غمهات و فوت بکنی منم ستاره بیارم

اشک چشاتو پاک کنم نور ستاره بکارم

کهکشونو ستاره هاش دریاو موج و ماهیاش

بیابونا و برکه هاش بارون و قطره قطره هاش

با هفت تا آسمون پر از گلای یاس ومیخک

با ل فرشته ها و عشق و اشتیاق و پولک

عاشقتو یه قلب بی قرار و کوچک

فقط می خوان بهت بگن :.

.

.

.

. تولدت مبارک عزیزم

 

 

 

 
 
 

 

روز تولد تو ستاره ها دمیدند

پرستوهای عاشق به خونشون رسیدند

روز تولد تو بخت من از راه رسید

نیمه جونی،جون گرفت تشنه به دریا رسید

تکرار حرفهای منی مثل سرود زندگی

عشقت شده برای من بود و نبود زندگی

 

 

 

 

امروز خورشید درخشان‌تر است

و آسمان آبی‌تر

نسیم زندگی را به پرواز می‌کشد

و پرنده آواز جدید می‌سراید

امروز بهاری دیگر است

بهار تولد بهار زندگی من...

[ جمعه 30 آبان 1393برچسب:, ] [ 22:7 ] [ ... ]
[ ]

جشن با توبودن...

سلام...لبخند

قبل از هرچیز تولدت رو تبریک می گم عزیزم و امیدوارم اینقدر خدا بهم لیافت بده که باشم و سال های بعد با هم روز قشنگ 30آبان رو جشن بگیریم...بوسهبوسه

از خدا میخوام وجود نازنینت رو سالیان سال در پناه خودش حفظ کنه و شادی و موفقیت رو همراه با سلامتی و آرامش مهمون لحظه لحظه های ناب زندگیت قرار بده...لبخند

حس قشنگی که با بودن تو توقلبم وجود داره امروز و به مناسبت تولدت صد چندان شده و من از این بابت بسیار خوشحالم و خدا را به خاطر داشتن تو هزاران هزار بار شکر می کنم...لبخند

جشن تولد امسالت هم مثل سال قبل قشنگی های ناب وخاص خودش رو داشت و من از این بابت که اجازه دادی این جشن ساده ولی زیبارو در کنارت داشته باشم ممنونم.بوسه

از صبح چهارشنبه هوا لطافت خاصی داشت هرچند کمی سرد بود ولی انگار هوا هم می دونست که به زودی گرمای کنار توبودن اجازه خودنمایی بهش نمیده پس منو بی خیال شد و رفت...هرچند شال تو هم محافظ خوبی بود برای کم آوردنش وگرنه من که سرمایی و اینا...چشمک

کم کم به ساعت قرار تو بوستان خاطره ها نزدیک میشدیم ولی این کم کم که میگم واقعا کم کم بودا ،چون خیلی دیر میگذشتن این عقربه های تنبل ساعت...انگار باید هلشون می دادم ،از بس کند بودن...اخمبرعکسشون این ضربان قلبم بودن که از شوق با توبودن و دیدن دوباره تو انگار مسابقه گذاشته بودن لبخندراسته می گن دلم به تاپ تاپ افتاد...خندهچشمک خلاصه لحظات قشنگی بودن لحظه های انتظار برای دیدن بهونه انتظار...لبخند

بلاخره ساعت 2ونیم شد و من حرکت کردم و خیلی خوشحال شدم از این که زودتر رسیدم و تونستم برات یه شاخه گل قشنگ بخرم از همونایی که تو زیبایی و لطافت شاگرد تو هم به حساب نمیان چه برسه  به اینکه بخواهم باهاشون مقایسه ات کنم...نمی دونی مگه گل من تک...تک..بوسه

اتوبوس که اومد و توپیاده شدی دلم هم انگار پیاده شد...

اصلا این دل دیگه مال من نیست که همش پیش تو بوده و من وقتی دیدمت به این حقیقت پی بردم که دل اصلی من پیش تو بوده و این دلی که از صبح بی قراری می کرده تازه یک هزارم اون دل بی قراری کرده...دلش قلابی بوده بهم انداختن انگار ببرم پسش بدملبخند

اون دلی که پیش تو بود و با خودت پیاده شد همون دلی بوده که دوست نداره باشه و ناراحتی تو ببینه...اخمدوست نداره باشه و زبونم لال اشکاتو ببینه...گریهدوست نداره باشه و ببینه عزیزش آرامش نداشته باشه...اخماون دلم خیلی بیشتر از این دل دوستت داره جون میخواد تو سختی ها و مشکلات هم کنارت باشه و سنگ صبورت باشه ...لبخندخلاصه اینکه دل بردی از من به یغما...لبخندبوسه(حالا یغما کجاست؟ نمیدونیمخنده)

کنار هم قدم زدیم و رفتیم برای خوردن ناهار که اسمش یادم نیست ولی سس های خوشمزه ای داشتخندهالبته ناگفته نماند که نیم ساعت منتظر بودیم مارو صدا بزنن بریم یه لقمه نون و پنیر بیاریم بالا ولی انگار پیجر های مغازه هم با ما هماهنگ بودن وبا هم خراب شده بودن که لحظه های باتو بودن بیشتر بشه...لبخند

قبل از اینکه ناهار بیارن کادوهاتو دادم و همون لحظه از خدا خواستم که بازهم بهم لیاقت بده در کنارت باشم و لبخندتو ببینم وخیلی خوشحال شدم از اینکه از هدیه های ناقابلی که برات گرفته بودم خوشت اومده بود...بوسهبوسه

فقط این وسط من چه طور متوجه نشدم دو تا از گلبرک های گل زرد شده بودن رو خودمم نمی دونمخنده

درفضایی صمیمانه و دور از شیطنت و سس مالیولوژی ناهار خوردیم ولی خوریدما...فقط مونده بود ظرف های میز رو بجویم...خنده

نمی دونم چرا من موقع ناهار خوردن اینقدر مظلوم میشم واصلا اذیت نمی کنم.و جالب تر این که چرا همش لباس های تو کثیفهچشمک

ناهار رو که خوردیم رفتیم تو بوستان خاطره ها و اونجا هم که باز خوردیم که...!

همش خوراکی خوردیم اون روزا .هی با من حرف میزدید و سرمو گول می مالیدید و خوراکی ها رو میکردید تو دهنمخنده

یه نکته جالبی که الان به ذهنم رسید این بود.گربه هه نبودا.نکنه این چندوقت تحت تعلیم بوده و خودش رفته بوستان بغلی مهمونی واینا...خنده

لحظات کنار هم بودنمون اینقدر زود گذشت و من حواسم نبود به این که همون عقربه های کند صبح الان انگار دوپینگ کردن اینقدر سریع می رفتن انگار دزد دنبالشون کرده...اخم

برخلاف همیشه این بار با اتوبوس برگشتیم وبماند که راننده هه پیچوندمون ولی خیلی خوش خیال بود فکر کرد ما با با تاکسی میریم...

اینقدر موندیم تو ایستگاه اتوبو که اومد ...

بماند که ...مون به قول خودش تازه جاش گرم شده بود و نمیخواست سوار شه...لبخند

شاید برای اولین باز یه اتوبوس رو دوست داشتم اونم به خاطر اینکه من وتو باهم مسافرش بودیم وبوی عطرت توفضای اتوبوس پیچیده بود...بوسه

دوسه بار که دزدکی نگاهم به نگاهت گره خورد بازم خداروشکر کردم از این که تورو دارم...لبخند

اون روز هم با همه خاطرات قشنگش، باهمه خنده هاش و با همه آرامش خاصش گذشت و واقعا چه قدر زود گذشت...اخم

این که اون روز شادتر از همیشه بودم دلیلش این بود که تولدت شادی دلمو صدچندان کرده بود...لبخند

امیدوارم همیشه زیباترین اتفاقات زندگی رو شاهد باشی عزیزدلم...بوسهلبخند

دوستت دارم...لبخند

..............................................................................................................................

 

 

 

 

[ جمعه 30 آبان 1393برچسب:, ] [ 20:56 ] [ ... ]
[ ]

 

نایت اسکین

 

تولدت هر سال بی تو آغازی است برای عاشق تر ماندنم ، 

 یاد قشنگ باتو بودن را جشن میگیرم و ساده میگویم  : حس زیبای بودنت مبارک . . .

 

خوشبختی من در بودن باتو است و روز تولد تو تقدیر خوشبختی من است

 

تو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندی.

 

روز تولدت را از صمیم قلب تبریک میگویم

 

[ جمعه 30 آبان 1393برچسب:, ] [ 14:55 ] [ ... ]
[ ]

 

 

[ جمعه 30 آبان 1393برچسب:, ] [ 14:49 ] [ ... ]
[ ]

نی نی کوچولوی منبوسه

تولدت مبارک...

 

نفس نفس من...تولدت مبارک...

 

امیدوارم سالیان سال شاد وسلامت و پیروز باشی

 

 

[ جمعه 30 آبان 1393برچسب:, ] [ 14:42 ] [ ... ]
[ ]

بازم شادی و بوسه ، گلای سرخ و میخک

     میگن کهنه نمی شه تولدت مبارک

 

تو این روز طلایی تو اومدی به دنیا و جود پاکت اومد تو جمع خلوت ما

تو تقویما نوشتیم تو این ماه و تو این روز از آسمون فرستاد خدا یه ماه زیبا

یه کیک خیلی خوش طعم، با چند تا شمع روشن یکی به نیت تو یکی از طرف من

الهی که هزارسال همین جشنو بگیریم به خاطر و جودت به افتخار بودن

تو این روز پر از عشق تو با خنده شکفتی با یه گریه‌ی ساده به دنیا بله گفتی

ببین تو اسمونا پر از نور و پرندس تو قلبا پر عشقه، رو لبا پر خندس

تا تو هستی و چشمات بهونه‌است واسه خوندن همین شعر و ترانه تو دنیای ما زنده‌است

واسه تولد تو باید دنیا رو آورد ستاره رو سرت ریخت، تو رو تا اسمون برد

تولدت عزیزم پراز ستاره بارون پر از باد کنک و شوق، پر از اینه و شمعدون

الهی که همیشه واسه تبریک امروز بیان یه عالم عاشق، بیاد هزار تا مهمون
 
 
 
 
[ جمعه 30 آبان 1393برچسب:, ] [ 14:37 ] [ ... ]
[ ]

تولدت مبارك عشقم


     

 

[ جمعه 30 آبان 1393برچسب:, ] [ 14:35 ] [ ... ]
[ ]