خوش اومدی نفسم...
سلام
قبل از هر چیزی باید بگم خوشحالم که قشنگترین و دوست داشتنی ماه سال دوباره با بارون داره تموم میشه و این یعنی که خدا
برای چندمین بار کوچه ها و دیوارهای شهر رو آب پاشی کرده برای قدم های تو...
تا حالا دقت کردی چقدر حس قشنگیه وقتی نم نم ریز بارون بخوره رو صورتت و تو اون لحظه یاد عزیزترین کسی که داری
بیفتی و با یادش اون حس قشنگ رو تقسیم کنی ؟ الان من دقیقا همون حس رو دارم خصوصا اینکه بعد از مدت ها دوباره
نوشتن برای تو رو شروع کردم اونم تو یه روز قشنگ بارونی و درست یک روز قبل از زیباترین روز دنیا...
بذار بی مقدمه از تولدت بگم
اصلا می دونی چیه نظر شخصی من در مورد تولد اینه که وقتی یه نفر به دنیا میاد و با خودش یه دنیا شادی و عشق برا
خونواده اش میاره و باعث خوشحالی اونا میشه قطعا باید سالروز تولدش اون خوشحالی ها یاد آوری بشه تا کسی که به دنیا
اومده بدونه چقدر بودنش برای بقیه مهم و با ارزشه و چقدر خوبه که خاطرات خوبش تکرار میشه.
اما این جریان برای تو یه کمی فرق می کنه عزیزم چون تو به دنیا اومدی که دنیای من بشی...
به دنیا اومدی که دلیل زندگی من بشی و به دنیا اومدی که نفس من بشی و من حق دارم که با خودم بگم:
تولد تو در اصل تکرار خاطرات قشنگت نیست بلکه استمرار بودنته ،بودنی که همیشه و در همه حال تازگی و عشق رو تو دلم
به وجود آورده و باعث شده همیشه روز تولدت که میشه خدارو دوباره شکر کنم به خاطر بودنت...
یه سوال :وقتی به یکی می گن تولدت مبارک یعنی براش برکت وخوشبختی آرزو می کنن ولی تویی که وجودت پر از برکت
وخوشبختی هست و اصلا نفس کشیدنت دنیای قشنگ منو پر از شادی ونشاط و برکت کرده باید چی بهت گفت؟
اگر من قرار باشه جواب بدم میگم بودن تو مبارکه .چون از وقتی عشقت تو دلم متولد شد این حس قشنگ بودنت رو با تماو
وجودم درک کردم و به بقیه ای که حق ندارن عاشقت بشن فخر فروشی کردم.
ته دلم از این که فعلا دستات تو دستم نیست یه غم شیرینی وجود داره که دوسش دارم ولی وقتی هر لحظه و هر جایی که بخوام
با تمام وجودم حست می کنم و بودنت رو تو تمام لحظاتم می بینم اون وقته که بازهم باید سرتعظیم در برابر خدای بزرگموم
فرود بیارم که تو رو بهم داد.
معمولا تو تبریک تولدای آدمای معمولی میگن تولد روزیه که یه فرشته از فرشته های خدا کم میشه و میاد زمین وبقیه فرشته
ها به خاطر از دست دادنش ناراحت میشن ولی من میخوام میگم تو یه فرشته ای در لباس انسان هستی که درسته فرشته های
آسمون از رفتنت به زمین ناراحت میشن ولی فرشته های زمینی اومدنت رو به زمین جشن میگیرن وبه فرشته های آسمونی
فخر میفروشن درست مثل من.چون وقتی تو به زمین اومدی واز فرشته های آسمونی جدا شدی من هم با تمام وجود عشقتو تو
قلبم ذخیره کردم و از فرشته های زمینی هم بیشتر و بیشتر وبیشتر خوشحال شدم از اومدنت....
دیروز یک از فرشته های زمینی که چشماش از اومدنت پر از اشک شوق بود برام تعریف کرد که علت بارش های این
چندوقته آبان ماه اشک فرشته هایی بوده که تو ازشون جداشدی ونتونستن طاقت بیارن .من هم به فرشته زمینی گفتم کاش تو هم
به اون فرشته آسمونی می گفتی همه آب های اقیانوس ها و دریاها و رود های کره زمین هم اشک شوق فر شته های زمینیه که
22سال تموم به خاطر زمینی شدن تو جمع شده و بازهم ادامه داره.
خوشحالم که عشق فرشته های آسمونی و زمونی شده عشق من وامیدوارم این عشق تا ابد تو دلم شعله ورتر وداغ تر بمونه و
من با داشتن تو داراترین فرد زمینم.
دلم برات تنگ شده مثل همیشه و این دلتنگی رو با تمام وجودم دوست دارم.
بودنت مبارک عزیزتریم...
خوش اومدی نفسم...
دوستت دارم ...
نظرات شما عزیزان: