عطر حضور تو...
خداروشکر...
امروز هم دیدمت و یه خاطره قشنگ به همه خاطره های قشنگ با تو بودن اضافه شد...
کاش میشد بیشتر بمونی...وقتی پیشم هستی دنیا برام قشنگه اما وقتی میری...
امروز هم دوست داشتم فقط نگات کنم.همیشه دوست دارم فقط نگات کنم.
ازم دلگیر نشو وقتی عکستو میبوسم چون من با عکس تو قرار دارم...
بهش حسودیم میشه چون همیشه پیشته...
اصلا من آدم حسودی هستم.حتی به موبایلت هم حسودیم میشه چون همش دستته.
به کیفت هم حسودیم میشه چون همیشه روی شونه هاته برای همین من بغلش میکنم .
نمیدونی چه حس خوبی دارم وقتی کیف تو بغلمه...
اصلا چه معنی داره کیف تو بیاد بغل من؟بغل من صاحب داره
امروز هم مثل همیشه بوی عطر تو میومد با این تفاوت که عطر حضورت بیشتر و خوشبوتر از
همیشه بود...
بعد از چند روز دلتنگی و سختی کشیدن بلاخره امروز قسمتم شد ببینمت.
چقدر زیباست لبخند قشنگت وقتی نگام میکنی.با دنیا عوض نمیکنم لبخند روی صورت ماهت رو.
دوست دارم همیشه لبخند رو لبات باشه...لبهایی که با اونا هم حساب دارم
عزیزم...
ازت ممنونم که رحم کردی به دل بی قراری که بدجوری هواتو کرده بود و اومدی...
ازت ممنونم که منت گذاشتی و چشم منو با دیدنت نور بخشیدی
ازت ممنونم که هستی و بودنت برام دنیاست.برام عشقه.برام آرامشه...
خدارو به خاطر داشتنت شکرگذارم.بهترین نعمت خدا...
خیلی دوستت دارم ...
فدای چشمای قشنگت.از دور می بوسمشون
نظرات شما عزیزان: